رو به روی خونمون یه ساختمان نیمه کاره ست ...
کارگراش امشب زده بودن زیر آواز
آهنگای شادمهر رو با لهجه افغانی میخوندن ...
یکی هم بود براشون ساز میزد ...
صداشون تو اتاق من خیلی واضح نبود
خواهرم دوید اومد تو اتاقم با خنده گفت میشنوی صدا آوازو ؟
بیا تو اتاق من .. اونجا قشنگ واضحه ...
ساختمونشون رو به روی اتاق خواهرمه ...
سر به سرش میذاشتم که داره برا تو میخونه ....
اومده زیر پنجره اتاقت ...
یه نظر تو رو دیده عاشقت شده ... اونم هی حرص میخورد ...
بش میگفتم تصور کن یه هفته دیگه
دستتو میزنی به کمرت میای به بابا میگی من دوشنبه رو میخوام همینی که گفتم اون همه چیز منه!!!!
از تصورشم کلی خندیدیم
بیچاره افغانیا ....باید به عاشق شدنشون بخندیم
خواننده ی محبوبمون آهنگ یاس شادمهر رو شروع کرده بود ....
چه حس غریبی داشت شنیدن این ترانه با لهجه افغانی !!!
یه جورایی دلم سوخت ... خیلی غمگین میخوند
آدم احساس میکرد واقعا غم بزرگی تو دلشه
دلم گرفت براش !
اما نمیدونم چرا ناخود آگاه یاد اون افغانی هایی افتادم که به یه دختر ایرانی تجاوز کردند ...
دیگه دلم نسوخت ... !!!
شاید داشتم گناه هم وطناشو به پای اون مینوشنم ....
حس اینکه شاید اینم یکی از اونا باشه حالمو به هم زد ...
به خودم گفتم باید بیشتر حواسم به خواهرم باشه ...
حالا که دارم اینا رو مینویسم از قضاوت خودم خنده ام میگیره ...
چه سریع یه کارگر آوازه خون رو متجاوز کردم !
سلام دوست من.مرسی واسه نظرت.اگه مایل به تبادل لینک بودی منو بی خبر نذار.
این ها هیچ وقت برام قابل احترام نبودن و نیستن. هیچ وقت.
اوه ... در این حد ؟
می نویسم از خدایی که خیلی بزرگه
بزرگیش به وسعت دریا
به وسعت اسمانو کهکشانهاش
خدایا انقدر بزرگو بخشنده هستی که این هعا کم ترین مثل هایی هست
که من برای بزرگیت به کار میبرم
خدایا بزار یکم از ما ادم ها برات بگم
بگم ما چه کار ها تو این دنیا می کنیم
خدایا اگه راستشو بخوای ما ادم ها اصلا ادم نیستیم
ما ادم ها خیلی بی رحمیم راستی خدا اون موقع که مارو افریدی ما این جوری بودیم ؟؟؟
خلاصه ما ادم ها فقط بلدیم دروغ بگیم .سر همو شیره بمالیم .
یا مهمتر از اون دل همدیگرو بشکنیم
دلهایی رو که خیلی مهربونن .
خدایا ما ها فقط دوست داریم بر همدیگه برتر باشیم
یا بهتر بگم فرمان روا باشیم
چرا این ادم ها نمی فهمند ما یه فرمانروا داریم که اونم تویی خدا
خدایا اینهایی که گفتم فقط یه ذره از گناهامون از بدبختی ها مون از درد هایی
که ما به همدیگه میدیم .
خدایا به داد ما ادم های بدبخت برس .
مرسی سلی جون ... خیلی قشنگ بود :)
سلام.
قشنگ بود...این حسیه که هممون در مواجهه با خواهر و برادرای همسایه مون بهمون دست میده.
و مهم نحوه ی قضاوت ماست...
شروع به کار وبلاگو تبریک میگم.
موفق باشید.
ممنون آقا رضا :)